دل ِ نآرنجی رنگ را ..

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

دل ِ نآرنجی رنگ را ..

رویِ دریا شناور می شوم وقتی صدایت را می شنوم

وقتی مخاطب حرف هایت به سمت من است

وقتی با نگاهت می روی از آسمان هفتم برایم دریا می آوری

و پهن می کنی زیر پاهایم و آنقدر دریایش آرام و آبی ست

که من از غرق شدن درونش هیچ واهمه ای ندارم

با صدایت روی آن دریایِ آرامِ آبی می خوابم

و به پروانه پروانه شدنِ حس های خوبی که از مخاطب واقع شدنم

برای تو به سمتم پرواز کنان می آیند لبخند می زنم

 آنقدر در این مدت روی این دریا سبک شنا می کنم

که گاهی گمان می کنم بی وزنی کامل گرفته ام

و در همین حین به این ایمان می آورم که خدا تو را آفرید

تا معنای بهشت و جهنم را به من یک جا بفهماند و من را مومن کند

بی تو بودن یک جهنم واقعی ست

و در کنار تو بودن یک بهشت بزرگ و محشری ست

که من کافر را مومن ِ مومن کرده است .

من در کنارت توی همان دریایِ آبی که خدا در بهشت وعده اش را داده شنا می کنم

و پاداش تمام کار های خوب نکرده ام را یکجا می گیرم

اما امان از جهنمِ بعد از این بهشت ..

شنیده بودم اول کفاره می دهی و به جهنم می روی

و بعد بخشیده می شوی می پری توی بهشت

اما اینجا کلی جهنم می شود و کمی بهشت و باز کلی جهنم و گاهی کمی بهشت .. 

    


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |